کنترل پاسچر به عنوان یکی از مفاهیم بحث برانگیر سیستم حسی – حرکتی، ارتباط متقابل و پیچیده میان دروندادهای حسی و پاسخ های حرکتی مورد نیاز، به منظور حفظ و یا تغییر پاسچر را مورد بررسی قرار میدهد، کنترل پاسچر از سه جنبه نوروفیزیولوژیکی، بیومکانیکی و عملکردی قابل بررسی است. جنبه نوروفیزیولوژیکی و بیومکانیکی به ترتیب سطوح مختلف مکانیزمهای کنترل تعادل و توانایی حفظ و یا برگشت مرکز ثقل در محدوده پایداری بدون افتادن، را مد نظر قرار میدهند از منظر عملکردی، تعادل در سه حوزه پویا، نیمه پویا و ایستاده تقسیم شده است. که برای ارزیابی آن روشهای مختلفی چون آزمونهای علکردی تست تعادل ستاره مقیاس عادل برگ و مقیاس تینه تی و نیز دستگاه بایودکس و صفحه نیرو استفاده میشود. خستگی از شایعترین احساساتی است که ما در زندگی روزمره آن را تجربه میکنیم. لیکن به دلیل معانی مختلف مرتبط با آن از جمله واماندگی، خستگی جسمانی (عضلانی) و خستگی روحی ارائه یک تعریف کامل از آن مشکل است. در میان انواع خستگیها، خستگی عضلانی ناشی از فعالیت فیزیکی در قسمتهای مختلف کنترل عصبی عضلانی از جمله سیستم عصبی مرکزی، کنترل عصبی عضله و خود عضله اتفاق میافتد که کاهش کارکرد و نقص کارایی عضلات و افزایش احتمال آسیب پس از وقوع خستگی را موجب میشود. در مطالعات گذشته عوامل خستگی عضلانی به دو بخش محیطی و مرکزی تقسیم شدهاند. عوامل محیطی به اختلال در هدایت تکانه در تارهای عضلانی وجود فرآیند انقباض اشاره دارد در حالی که از عدم فعال سازی نرونهای حرکتی توسط مغز و شکست در زنجیره اطلاعات ارسالی از مغز به نرونهای حرکتی و عضله به عنوان عامل مرکزی یاد میشود.
افزایش سن و کاهش فعالیت فیزیکی موجب اختلال در بسیاری از عملکردهای فیزیولوژیکی، از جمله عملکردهای حسی – حرکتی، شده و میتواند کاهش کنترل پاسچر افراد مسن و افزایش احتمال آسیب را در پی داشته باشد. با کاهش کنترل پاسچر، ایمنی افراد مسن در حین فعالیت روزمره و ورزشی کاهش مییابد که خود میتواند دلیلی برای کاهش فعالیت و اختلالات متعاقب آن در جامعه سالمندان باشد. همچنین با کاهش فعالیت فیزیکی همراه با افزایش سن، تغییرات نگران کنندهای در ظرفیت دستگاههای بدن، از جمله دستگاه قلبی – عروقی، دستگاه تنفسی، سیستم عصبی و دستگاه عضلانی – اسکلتی، که دارای بیشترین و مهمترین تغییرات است، به وجود میآید. تغیرات در سیستم عصبی و دستگاه عضلانی اسکلتی شامل کاهش چگالی استخوانی، آتروفی عضلانی و کاهش قدرت و اختلال در کنترل عصبی عضلانی فعالیتهای فیزیکی است. مهمترین تغییرات دستگاههای قلبی – عروقی و تنفسی نیز کاهش ظرفیت عملکردی این دستگاهها است که در مجموع میتواند موجب خستگی زودرس افراد مسن در حین فعالیتهای فیزیکی روزمره و ورزش شود.
با توجه به کاهش زمان رسیدن به خستگی در نتیجه کاهش ظرفیت دستگاههای فیزیولوژیکی بدن و کاهش توانایی کنترل پاسچر در اثر اختلالات کنترل عصبی عضلانی حرکات، در بین افراد مسن، شیوع آسیبهای ناشی از عدم کنترل پاسچر مناسب و سقوط در اواخر فعالیتهای عادی روزانه و رقابتهای ورزشی، که احتمال وقوع خستگی در این موقع بسیار بالاست، در بین این افراد جامعه به دفعات بسیار گزارش شده است. لذا بررسی و تشخیص عوامل موثر بر کنترل پاسچر افراد مسن، از جمله خستگی، مورد توجه محققان قرار گرفته است. به طور مثال گریبل و همکارن (۲۰۰۴)، در مطالعه خود تحت عنوان اثرات خستگی و ناپایداری مزمن مچ پا بر کنترل پاسچر، اثر معنیدار خستگی بر کاهش کنترل پاسچر افراد مسن را گزارش کردند. در مطالعه دیگر که ویلروم و همکاران (۲۰۰۶)، با هدف بررسی اثر خستگی عضلات ساق بر تعادل پویا در بین سالمندان انجام دادند، نتایج به دست آمده موید کاهش کنترل پاسچر پس از اعمال برنامه خستگی بوده است.
به طور کلی مرور مطالعات انجام گرفته در خصوص اثرات خستگی بر حفظ تعادل پویا، نشانگر تاثیر قطعی و معنیدار خستگی عضلانی بر تعادل پویا است. با این حال در اکثر مطالعات انجام گرفته در خصوص اثرات خستگی بر تعادل پویا، محققان به بررسی این مورد در آزمودنی های ورزشکار و یا غیر ورزشکار جوان پرداختهاند، اندک تحقیقاتی که آزمودنیهای آنها را افراد مسن تشکیل دادهاند از پروتکلهای خستگی ایزوکینتیک و ایزومتریک استفاده شده است، که تشابه این پروتکل ها به فعالیت های فیزیکی روزمره و ورزشی کاملا مشهود است. همچنین در مطالعات انجام گرفته تا کنون، سهم نسبی اثر خستگی عضلات مختلف اندام تحتانی در کاهش کنترل پاسچر مشخص نشده است.
راستاي وضعيت بدني در افراد مسن اغلب نسبت به افراد جوان، خميدهتر است. وضعيت بدني خميدهاي كه در برخي افراد مسن مشاهده ميشود ناشي از چندين فاكتور است كه عبارتاند از فرايند سني، سبك زندگي بيحركت و تركيبي از اين دو وضعيتهايي مانند استئوپروز (پوكي استخوان) نيز ممكن است وضعيت بدني يك فرد مسن را تحت تأثير قرار دهد. استئوپروز تنه مهرهها را ضعيف كرده و آنها را در معرض شكستگي قرار ميدهد. به دنبال روي هم خوابيدن بخش قدامي مهرههاي ضعف شده تحدب خلفي طبيعي قوس توراسيك افزايش مييابد. در اين حالت عضلات فلكسور تنه در ناحيه قدامي كوتاه شده در حاليكه اكستانسورهاي تنه در ناحيه خلفي در وضعيت كشيده قرار ميگيرند. دامنه حركتي مفاصل ممكن است به دليل كوتاهي عضلات و آتروفي ناشي از عدم استفاده محدود شود. به علاوه زمان پاسخ وضعيت بدني ارادي در افراد مسن طولانيتر بوده و براي اينكه احساس امنيت بيشتري كنند با سطح اتكاء وسيع ميايستند.